فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فاطمه عليهاالسلام در صحراى محشر

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

جابربن عبدالله انصارى (صحابه ارزشمند پيامبر) مى گويد:

به امام باقر عليه السلام گفتم : فدايت شوم! تقاضا مى كنم حديثى در مورد عظمت مادرت فاطمه برايم بفرماييد كه هر وقت آن را براى پيروان شما خاندان رسالت باز گفتم، شاد و خرسند شوند.

امام باقر فرمود: پدرم از رسول خدا نقل كرد كه پيامبر فرمود: وقتى كه روز قيامت فرا مى رسد براى پيغمبران الهى منبرهايى از نور نصب مى شود كه در ميان آنها منبر من بلندترين منبرها خواهد بود.

آنگاه خداوند مهربان مى فرمايد: اى پيامبر برگزيده ام! سخنرانى كن! و من آن روز چنان سخنرانى مى كنم كه هيچ كس حتى پيامبران و سفيران الهى نيز همانند آن را نشنيده باشند.

سپس منبرهايى براى جانشينان پيغمبران نصب مى شود و در ميان آنها منبر جانشين من «على » از همه منبرها بلندتر است آنگاه خداوند به او دستور مى دهد سخنرانى كند و او سخنرانى مى كند كه هيچ كدام از جانشينان پيغمبران خدا مانند آن را نشنيده باشند.

پس از آن براى فرزندان پيامبران، منبرهايى از نور نصب مى شود و براى دو فرزندم و دو گل باغ زندگى من «حسن و حسين » منبرى مى گذارند و از آنان درخواست مى شود سخنرانى كنند و آن دو نور ديده ام سخنرانى خواهند كرد كه هيچ يك از فرزندان پيغمبران نشنيده اند.

سپس فرشته وحى ، جبرئيل امين ندا مى دهد كه «فاطمه » دختر گرامى پيامبر كجاست؟

ادامه »

 نظر دهید »

فاطمه عليهاالسلام نورى در پرستشگاه

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

پيامبر اسلام مى فرمايد:

دخترم فاطمه، بانوى بانوان اولين و آخرين هر دو جهان است.

فاطمه پاره وجود من است.

فاطمه نور ديدگان من است.

فاطمه ميوه دل من است.

فاطمه روح و جان من است.

فاطمه حوريه اى است، در چهره انسان.

هنگامى كه او در محراب عبادت، در برابر پروردگارش مى‌ايستد، نور وجودش به فرشتگان آسمان مى درخشد، همان گونه كه ستارگان به زمينيان مى درخشند.

خداى مهربان به فرشتگان مى فرمايد: هان اى فرشتگان من! به بنده شايسته ام (فاطمه) بنگريد! كه در درگاهم قرار گرفته است و از خوف و وحشت به خود مى لرزد. فاطمه با تمام وجود مشغول پرستش من است. اينك شما را شاهد مى گيرم شيعيان او را از آتش دوزخ امنيت بخشيدم.

بحارالانوار، ج 43، ص 174.

 نظر دهید »

محبوب‌ترين اسم‌ها

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

جابر انصارى مى گويد: به پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم عرض كردم: در شأن على بن ابى طالب عليه السلام چه مى فرماييد؟

فرمود: او جان من است !

عرض كردم: در شأن حسن و حسين عليه السلام چه مى فرماييد؟

حضرت پاسخ داد: آن دو، روح منند و فاطمه، مادر ايشان، دختر من است. هر كه او را غمگين كند مرا غمگين كرده است و هر كه او را شاد كند، مرا شاد گردانيده است و خدا را گواه مى گيرم، من در جنگم با هر كس كه با ايشان در جنگ است و در صلحم با هر كس كه با ايشان در صلح است.

اى جابر! هرگاه خواستى دعا كنى و مستجاب گردد، خدا را به اسم هاى ايشان بخوان، زيرا كه اسم هاى آنان نزد خداوند محبوب ترين اسم ها است.

بحار: ج 94، ص 21.

 نظر دهید »

خنده و گريه فاطمه عليهاالسلام

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

عايشه - همسر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم - اظهار مى كند: «فاطمه شبيه تر از هر كسى به رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم بود. هنگامى كه به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم مى رسيد، حضرت با آغوش باز از او استقبال مى‌كرد و دست هايش را مى گرفت و در كنار خود مى نشاند، و هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم بر فاطمه عليهاالسلام وارد مى شد، ايشان برمى خاست و دست هاى حضرت را با اشتياق مى بوسيد. آن زمان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم در بستر مرگ آرميده بود، فاطمه عليهاالسلام را به طور خصوصى پيش خود خواند، و آهسته با وى سخن گفت، كمى بعد فاطمه عليهاالسلام را ديدم كه گريه مى كرد! سپس پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم بار ديگر با او آهسته صحبت كرد. اين بار، فاطمه عليهاالسلام خنديد! با خود گفتم: اين نيز يكى از برترى هاى فاطمه عليهاالسلام بر ديگران است كه هنگام گريه و ناراحتى توانست بخندد.

علت را از فاطمه عليهاالسلام پرسيدم، فرمود: 

- در اين صورت اسرار را فاش ساخته ام و فاش كردن اسرار ناپسند است. 

پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رحلت كرد، به فاطمه عليهاالسلام عرض كردم : 

- علت گريه و سبب خنده شما در آن روز چه بود؟

ادامه »

 نظر دهید »

حضرت فاطمه عليهاالسلام و ارزش تعليم

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

زنى خدمت حضرت فاطمه عليهاالسلام رسيد و گفت: «مادر ناتوانى دارم كه در مسائل نمازش به مسأله مشكلى برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاد كه سؤال كنم.» حضرت فاطمه عليهاالسلام جواب آن مسأله را داد. آن زن همين طور مسأله ديگرى پرسيد تا ده مسأله شد. حضرت همه را پاسخ داد. سپس ‍ آن زن از كثرت سؤال خجالت كشيد و عرض كرد: «اى دختر رسول خدا! ديگر مزاحم نمى شوم.»

حضرت فرمود: «نگران نباش ! باز هم سؤ ال كن ! با كمال ميل جواب مى دهم ، زيرا اگر كسى اجير شود كه بار سنگينى را بر بام حمل كند و در عوض آن ، مبلغ صد هزار دينار اجرت بگيرد، آيا از حمل بار خسته مى شود؟» 

زن گفت: «نه ! خسته نمى شود، زيرا در برابر آن مزد زيادى دريافت مى كند.» 

حضرت فرمود: «خدا در برابر جواب هر مسأله اى بيشتر از اينكه بين زمين و آسمان پر از مرواريد باشد، به من ثواب مى دهد! با اين حال، چگونه از جواب دادن به مسأله خسته شوم؟

از پدرم شنيدم كه فرمود:

ادامه »

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طوفان جاهلیت
  • اشعار
  • سیدة نساء العالمین
  • امیرمومنان
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

نوای سایت

دریافت کد این آهنگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس