وداع فرزندان با بدن مادر
هنگامى امام على عليه السّلام بدن زهرا عليهاالسّلام را كفن مىكرد، وقتى كه خواست بندهاى كفن را ببندد صدا زد: اى ام كلثوم، اى زينب، اى سكينه، اى حسن و اى حسين : «هلموا تزودوا من امّكم …؛ بياييد و از ديدار مادرتان توشه برگيريد، كه وقت فراق و لقاى بهشت است.»
حسن و حسين آمدند و با آه ناله، فرياد مى زدند: اى مادر حسن! اى مادر حسين! وقتى كه به حضور جدمان رسيدى سلام ما را به او برسان و به او بگو بعد از تو در دنيا يتيم مانديم، آه! آه! چگونه شعله غم دل ما از فراق پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و مادرمان، خاموش گردد؟!
اميرمؤمنان مى فرمايد: «انّى اشهد الله انّها قد حنّت و انت مدّت يديها و ضمّتهما الى صدرها مليّا؛ من خدا را گواه مى گيرم كه فاطمه ناله جانكاه كشيد و دست هاى خود را دراز كرد و فرزندانش را مدتى به سينه اش چسبانيد.»
ناگاه شنيدم، هاتفى در آسمان صدا زد: «يا ابا الحسن ارفعهما عنها فلقد ابكيا و الله ملائكة السّماء…؛ اى على! حسن و حسين را از روى سينه مادرشان بلند كن كه سوگند به خدا اين حالت آنها، فرشتگان آسمان را به گريه انداخت.»
آنگاه على عليه السّلام آنها را از سينه مادرشان بلند كرد.
اى آفتاب من كه شدى غايب از نظر
آيا شب فراق تو را كى بود سحر
اى نور عالم و چشم و چراغ دل
بگشاى چشم رحمت و بر حال من نگر
بيت الاحزان ص 154.