فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خبر تولد على عليه السلام

22 فروردین 1396 توسط راحله مري

امام صادق عليه السلام  فرمود: هنگامى كه پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم از مادر متولد شد، فاطمه بنت اسد نزد همسر خود ابوطالب آمد و مژده تولد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را به او داد، ابوطالب به او فرمود: يك سبت (روزگار دراز و طولانى ) صبر كن من هم مژده تولد مانند آن را كه جز نبوت ندارد، به تو خواهم داد، آنگاه امام فرمود: سبت مدت سى سال است و فاصله زمانى بين تولد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم تا تولد اميرالمؤمنين عليه‌السلام سى سال بود.

معانى الاخبار، ج 2 ص 431.


 

 نظر دهید »

شكوه على عليه السّلام هنگام تدفين زهرا عليهاالسّلام

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

على بن محمد هرمزانى، از امام سجاد عليه السّلام و ايشان از پدر بزرگوارش امام حسين عليه السّلام روايت كند كه آن حضرت فرمود: چون فاطمه عليهاالسّلام دختر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيمار شد، به على عليه السّلام وصيت نمود كه امر او را كتمان، و خبرش را پوشيده دارد، و كسى را از بيمارى حضرتش آگاه نسازد، و آن حضرت چنين كرد. و خود حضرت او را پرستارى مى كرد و اسماء بنت عميس «رحمة الله» پنهانى چنان كه فاطمه عليهاالسّلام وصيت نموده بود، آن حضرت را كمك كار بود.

پس چون هنگام وفات آن حضرت فرا رسيد، به اميرالمؤمنين عليه السّلام وصيت كرد كه شخصا كار او را به دست گيرد، و او را شبانه به خاك سپارد، و قبرش را ناپيدا سازد «با زمين يكسان كند كه جايش معلوم نباشد.» پس ‍ على عليه السّلام خود اين كار را عهده گرفته و حضرت را به خاك سپرد، و محل قبر او را ناپيدا ساخت. چون دست مبارك از خاك قبر بر فشانده، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد. پس سيلاب اشك بر گونه اش جارى ساخت، و رو به جانب قبر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گرداند و گفت:

ادامه »

 نظر دهید »

وداع فرزندان با بدن مادر

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

هنگامى امام على عليه السّلام بدن زهرا عليهاالسّلام را كفن مى‌كرد، وقتى كه خواست بندهاى كفن را ببندد صدا زد: اى ام كلثوم، اى زينب، اى سكينه، اى حسن و اى حسين : «هلموا تزودوا من امّكم …؛ بياييد و از ديدار مادرتان توشه برگيريد، كه وقت فراق و لقاى بهشت است.»

حسن و حسين آمدند و با آه ناله، فرياد مى زدند: اى مادر حسن! اى مادر حسين! وقتى كه به حضور جدمان رسيدى سلام ما را به او برسان و به او بگو بعد از تو در دنيا يتيم مانديم، آه! آه! چگونه شعله غم دل ما از فراق پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و مادرمان، خاموش گردد؟!

اميرمؤمنان مى فرمايد: «انّى اشهد الله انّها قد حنّت و انت مدّت يديها و ضمّتهما الى صدرها مليّا؛ من خدا را گواه مى گيرم كه فاطمه ناله جانكاه كشيد و دست هاى خود را دراز كرد و فرزندانش را مدتى به سينه اش چسبانيد.»

ناگاه شنيدم، هاتفى در آسمان صدا زد: «يا ابا الحسن ارفعهما عنها فلقد ابكيا و الله ملائكة السّماء…؛ اى على! حسن و حسين را از روى سينه مادرشان بلند كن كه سوگند به خدا اين حالت آن‌ها، فرشتگان آسمان را به گريه انداخت.»

آن‌گاه على عليه السّلام آنها را از سينه مادرشان بلند كرد.

اى آفتاب من كه شدى غايب از نظر

 آيا شب فراق تو را كى بود سحر

 اى نور عالم و چشم و چراغ دل

 بگشاى چشم رحمت و بر حال من نگر

بيت الاحزان ص 154.

 نظر دهید »

مرثيه على عليه السّلام بر زهرا عليهاالسّلام

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

چون امام على عليه السّلام همسرش زهرا عليهاالسّلام را در دل شب دفن كرد، بر لب قبر ايستاد و اشعارى را انشا كرد كه ترجمه آن چنين است :

1 در هر اجتماعى ، سرانجام هر دوستى جدايى خواهد بود.

2 از دست دادن فاطمه زهرا عليهاالسّلام بعد پيامبر، دليلى است كه دوستى دايمى نخواهد شد.

و باز نقل شده كه بعد از وفات زهرا عليهاالسّلام على عليه السّلام اين اشعار را انشا كرد:

1 نفسم با ناله هايش حبس شده؛ اى كاش نفسم با ناله ها خارج مى شد!

2 بعد از زهرا عليهاالسّلام خيرى در زندگانى دنيا نيست؛ گريه‌ام براى اين است كه زندگى دنيا طول بكشد.

بحارالانوار، ج 43، ص 213

 نظر دهید »

فاطمه عليهاالسّلام و استدلال قرآنى

12 اسفند 1395 توسط راحله مري

 

پس از رحلت رسول خداصلّى اللّه عليه و آله وقتى كه ابوبكر بر مسند خلافت نشست؛ منافقين باغ فدك را كه از مِلك پيامبرصلّى اللّه عليه و آله بود و به فاطمه عليهاالسّلام مى رسيد؛ غصب كرده و عامل آن حضرت را از فدك، بيرون راندند.

فاطمه عليهاالسّلام نزد ابوبكر آمد و فرمود: «ارثى كه از ناحيه پدرم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيده، به من برگردانيد.» ابوبكر گفت: «پيامبرن ارث نمى گذراند.»

فاطمه عليهاالسّلام فرمود: «آيا سليمان از پدرش داوود ارث نبرد؟ كه خداوند مى فرمايد: وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داودَ» ابوبكر خشگمين شد و گفت: «پيامبر ارث نمى گذارد.»

 فاطمه عليهاالسّلام فرمود: «آيا زكريّاى پيغمبر عرض ‍ نكرد: فَهَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَ يَرِثُنى وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوب؛ خدايا از پيشگاهت به من جانشينى ببخش ، كه وارث من و آل يعقوب باشد.» ابوبكر باز همان سخن قبل را تكرار كرد كه پيامبر ارث نمى گذارد.

فاطمه عليهاالسّلام فرمود: «آيا خداوند در قرآن نفرموده است كه يُوصيكُمُ اللّهُ فى اَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَيَيْنِ؛ شما را در مورد فرزندانتان، سفارش مى كنم كه براى فرزند پسر، مطابق نصيب دو دختر بدهيد.» ابوبكر باز همان جواب را داد و گفت: «پيامبر از خود ارث نمى گذارد.»

به اين ترتيب، فاطمه عليهاالسّلام با استدلال قرآنى، حق ارث خود را ثابت نمود، ولى جواب درستى نشنيد و در برابر چنين منطق الهى او را مظلوم كردند.

كشف الغمه ، ج 2، ص 37.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طوفان جاهلیت
  • اشعار
  • سیدة نساء العالمین
  • امیرمومنان
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

نوای سایت

دریافت کد این آهنگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس